نازار مامان و بابانازار مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

عشقی خوده خوده عشق

10 - سلام دین ودنیای مامان

سلام مهربون خانومم سلام آقا پسری گل من سلام قشنگیای چشم خوشگل من . خوبی کنجد کوچولوی توی دل مامان امروز شما 32 روز و به عبارت درست تر 19 روزتون هست ... ای من فدای تک تک سلولای بدنت بشم مادررررررررررر   دیشب مامانی مجدد رفت آزمایش بتای خون که دکتر مطمئن بشه مشکلی نیست . آخه مامانی خیلی زبرو زرنگه و خیلی زودمتوجه شد هستی . معمولا خانوما نی نی هاشون که 40 روزشون می شه می فهمن من از 26روزگی فهمیدم شما هستی معمولا خانوما 40 روز به بعد متوجهمی شن . از خانوم دکتر یاری هم برای امروز وقت گرفتم . ساعت 5 هم باید بریم و جواب آز بتا رو بگیریم . و بعد می ریم پیش خانوم دکتر یاری . خانوم دکتر نصیری خیلی شلوغ پلوغه . خیلی آدم اذیت می شه ...
30 بهمن 1392

9- سلام جیگر طلای مامانی

  سلام گلم سلام دلم شما الان بر اساس قرار داد جهانی 31 روزتون هست ولی در حقیقت 18 روزه هستید. سلام خانومم سلام آقایی... آخ کی بشه من بفهمم دختر طلایی یا پسر ناز؟؟؟؟؟ یعنی نه فقط برا  خودما برای همه همین شکلیم تا می فهمم یکی بارداره سریع دوست دارم بدونم جورابای نی نیشون صورتیه یا آبی ؟ یعنی می میرم تا بفهمم.... بعد که می فهمم حالا دوست دارم بدونم نی نی چه شکلیه ؟ باز می میرم تا نی نی دنیا بیاد و ببینمش ... حالا فکر کن ببین نسبت به شما چطورم دیگه .   ای جانه دل من . عزیزمممممممممممممم خدایا جون پسر یا دختر بودنت برای من و بابایی هیچ فرقی نمی کنه هیچ فرقی فقط سالمممممم خدا جون من هدیه و معجزه قشنگی که به ما ...
29 بهمن 1392

8- سلام کنجد مامان

سلام قشنگیای مامان... سلام میوه دل و جونه مامان... سلام کنجد کوچولوی 3 میلیمتری مامان.. الان شما حدود 27 روزتون هست البته کمتره ها ولی خوب قرار داد جهانیه .. امروز مامانی تو اداره کلی عصبی بود کلی اخلاق گندددددددددددد کمرش وحشتناک درد می کرد داشت نصب می شد . هی اشکاش می اومد پایین. هیچ جای هم نبود تواداره که برای 1 ثانیه کمرش و بزار رو زمین . بعد از اداره بابایی برای دکتر خون و زنان رفت نوبت گرفت. دکتر متخصص خون که زود تعطیل کرده بود فردا باید بریم مجدد دکتر زنان خانوم دکتر نصیری هم کلی معطل شدیم . برای آزمایش بتا رو مجدد نوشت گفت باید به 1000 برسه . و برای 20 اسفند بران تاریخ سونو قلب نوشت .   بعد از دکتر هم رفتیم خون...
29 بهمن 1392

5

سلام قشنگیای مادر . خوبی عزیز دلم . خوبی من فدای اون چشمای قشنگت.   اول بزار چند تا خبر بدم بهت .... اول اینکه عمو روح اله و زن عمو لیدا نی نی دار شدن. روز دو شنبه بهمون خبر دادن الان زن عمو حدود 42 روزش هست. به سلامتی ان شالله مبارکشون باشه . اگه شما الان تو دل من باشی که هستی صد درصد اختلاف سنیتون با پسر عمو روح اله می شه 2 هفته . خاله مهرنوشم خیلی حالش بده مدام می برنش دکتر و بیمارستان خدا کنه نی نی زودتر دنیا بیاد چون خیلی داره اذیت می شه و زجر می کشه. به خاطر علی عامو و کاراشم همه تو این روزا حاله خوبی نداریم هیچ کدومممون. دادگاه تصادف ماشینمون هم هر روز یه داستان جدید پیش میاره . خیلی داریم اذیت می شیم به خاطرش . خدا...
27 بهمن 1392

7- خدایا شکرت

سلام قشنگیای مامان... سلام میوه دل مامانی ... خوب بزار داستان بودنت و خبر به بابایی رو برات بنویسم قشنگم .....   تا 5 شنبه صبحش رو نوشتم ... بابا عصر 5 شنبه رفت مراسم ختم مادر همکارش منم یه کم خونه رو جمع و جور کردم و دوش گرفتم . خودکارای رنگی رنگی و اکلیلی آوردم و برای بابایی از طرف شما نامه نوشتمک بسم الله الرحمن الرحیم در عاشقانه ترین روز عشق (ولنتاین) دنیا یه هدیه کوچولو وناز تقدیم به بهترین بابایدنیا سلام بابایی جونم . بابایی جونم خودتون رو آماده کنید چون دارم یواش یواش می آم پیش شما و مامانی جونم 1+1=3 از طرف نی نی گل بوس 24/11/92   شب ولنتاین بود عزیزه دلم  از طرفی هم بابایی عادت داره ت...
27 بهمن 1392

سلاممممممممممممم

سلام قشنگیای ماماننننننننننننننن اینقد مامان خوشحاله که می خواد جیغ بکشه یعنی تو دلش چندبارم کشیده ها عزیزه دلم... قشنگیای من ... خوشگل من  ... همه هستی من مامان فدای اون چشمای قشنگت بشه می دونی چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟   آره آره تموم شد انتظارای مامانی تموم شد . این روزای سخت و کشدار تموم شد..... این سالای سخت و پر از طعنه و کنایه و سوال تموم شد بزار از اولش بگم   دیشب با بابایی رفتیم چند تا بی بی چک خریدیم. همون شب گذاشتم ولی منفی شد. یه کم ناامید شدم ولی باز دستم و گذاشتم رو دلم و سوره یاسین و ایه الکرسی رو خوندم. ساعت 4 صبح بیدار شدم از خواب خاله های نی نی سایتی گفته بودن 5 شنبه برم آز خون بدم ولی من منصرف شدم...
27 بهمن 1392

4- یه کم هوای دل مامانی ابریه

سلام همه کس مادر .. خوبی قشنگیای من .... خوبی عزیز دلم      خوبی دردت به قلبم        خوبی میوه دل مادر ..... اینقد دوس دارم قربون صدقت برم... انگار تمام عالم رو بهم می دن .... می دونم که یه نی نی قوی هستی و بدو بدو در حال تقسیم شدن تو دله مامانی هستی و خودت و محکم به شمک مامانی داری محکم می کنی ....ا باریکلا نی نی گل من .... ا باریکلا همه زندگی من . ا باریکلا دختر یا پسر شجاع و مقاوم من .   تو نباشی چه امیدی به دل خسته من .....   بی صبرانه این روزایی که کش دارن و هر لحظش برام یک سال هست و دارم می گذرونم .... مادری حس تنهایی زیادی می کنم ... دنیا می آی ا...
20 بهمن 1392

3

سلام مامان قشنگم. خوبی قشنگیای من ؟ خدا کنه خوب خوب باشی و بدو بدو در حال تقسیم شدن باشی و محکم کردن خودت تو دل مامانی . روزای سختیه خیلی سخت .... این انتظار داره من و می کشه .حدود 7 روز دیگه می تونیم با یه سری کارا بفهمیم که هستی تو دلم یا نه . راستی به خاطر دلایلی مجبور شدم خیلی یواش به خانواده مامان جونی در مورد اینکه قراره دیگه شما باشید بگم یعنی گفتم... البته با مشورت بابا جونیت. آخه خودت که دنیا بیای متوجه می شی که تمام کارای خاندان با من و بابا جونیت هست. ولی هیچ کدوم هیچ وقت ..... ولش کن قراره تمام خوبی های عالم برای شما باشه و من هیچ وقت درگیر بدی هاش نکنمت به خودم قول دادم.... قول دادم حتی درد و دلای عادی هم باهات نکنم ...
19 بهمن 1392

2

سلام عزیزه دل مامان ... سلام قشنگیای مامان سلام همه عمر مامان... امروز سومین روزیه که من حس می کنم که هستی .... حدود 10-12 روز دیگه باید صبوری کنم برای دونستن بودنت.... عزیز دل مادر من تمام تلاش خودم و کردم شما هم تلاش کن برای اینکه بیای پیش ما ... می دونم برات سخته از آسمونا هبوط کنی به زمین ولی قول می دم تا آخرین لحظه عمرم مواظبت باشم و نزارم که تنها باشی و تنهایی رو حس کنی ....   عزیز دل مامان، مامان تنهایی زیاد کشیده حتی تو جمع ... پس مطمئن باش نمی زاره تمام عمرش که تنهایی و بی کسی رو حس کنی ... مطمئن باش مامان بابای خوبی هستیم نترس بیا ....   کمرم خیلی درد می کنه خیلی .... بی صبرانه منتظر اومدنتم عزیز دل ما...
15 بهمن 1392
1